از اهالی دیروزم
سالهاست تعلیم ام می دهند
خط شکسته را ،
اما هنوز
ایستاده نسخ می نویسم .
نبض خاطراتم
اجباری ناخواسته است
شیرین ،
مانند اولین بوسه ی پنهانی .
در مسیر اغوا
به سوی حادثه نمی روم
هوا پس است
بفهم .....
خسته ام
خسته از تشییع جنازه ی خاطرات ،
کی مرا به خاک می سپاری
یگانه دوست ؟؟؟؟
( پروانه )
93/10/30